هر چند همیشه شعار دادن هایی که بعضاً جنبه تخریبی هم پیدا می کند بسیار سهل است و به اصطلاح طبل های تو خالی از جنس دروغ است
ولی با مشاهده وضعیت بیکاری که استان ما دارد ساکت نشستن و نظاره گر شدن این فاجعه کم از خیانتی نیست که بعضاً در ادواری از گذشته ای نه چندان دور شکل گرفته است با نگاهی تأمل برانگیز در بعد آمار اشتغالزایی و بیکاری که در حال حاضر داریم متوجه عمق دردناک این موضوع می شویم .
با بررسی میدانی علل بیکاری در سطح منطقه و مقایسه عوامل مهمی چون بافت فرهنگی ، سطح توسعه اقتصادی ، استعدادها و منابع موجودو... متوجه خواهیم شد که این خطه در تمامی سطوح که لازمه ی پیشرفت در سطح کلان است پتانسیل لازم را دارد و حتی مهم ترین سرمایه در گردش که همان نیروی کاردان و متخصص است را به سایر نقاط اطراف صادر می کند و به نوعی استان های همجوار را هم ساپورت می کند اما چه چیزی باعث شده است که خود از این غافله ای عقب بیفتیم و در جایگاهی قراربگیریم که امروز دیگران با دید ترحم به ما بنگرند؟ حال با توجه به کلیاتی که بیان شد و البته ذکر این مبحث کلیدی و بنیادین که بحران بیکاری تمامی مرزها را یک به یک رد کرده باید توجه داشت که ما فرصت سوزی زیادی داشته ایم و دیگر زمان حرکت فرا رسیده است و با سرلوحه قرار دادن شعار از مردم، با مردم ، برای مردم، همه را به بطن کار آورد و قطعاً با توجه به رویه ی موجود و استفاده از نخبگان درجایگاه های متناسب با تخصص آنها می توان به عنوان قدم اول راه پیشرفت و گذر از بحران را فراهم ساخت که البته در این مسیر با توجه به چالش ها و موانعی که قطعاً مشکل ساز خواهد شد، حمایت و پشتکار مجدانه می تواند بستر را هموار کند و کاریزمای انسانی را به جامعه مدنی تحمیل کرد . هر چند متأسفانه در سال های اخیر و با توجه به سلیقه ای کردن چینش مدیران عملاً بیشتر وقت نمایندگان صرف تعویض اشخاص شد , نه تعویض افکار! باید دید را باز کرد و از تفکرات قومی قبیله ای بر حذر بود و به این باور رسید که این عمل ناپسند تیشه ای است که دقیقاً ریشه ی خودمان را هدف قرار می دهد. البته در کنار این مورد که شاید اصل پایه ای پیشرفت است می توان با تقویت واحدهای تولیدی، صنعتی ، اقتصادی و ... زمینه ی اشتغال هر چه بیشتر خیل عظیم نیروی کار را فراهم ساخت و با وضع موجود زمان را باید هدفمند اداره کرد و به اصطلاح رنسانسی نوین در دست اقدام قرار داد.